اكسيدوس با بازي پل نيومن ، اوامري سنت ، پيتر لاوفورد، سال فيوو، جان درك ، رالف ريچاردسون، لي . جي . كوب ارسنت گولد به كارگرداني اتو پريمنگر محصول شركت ايندنپدت آمريكا است .
فيلم اززمان حضور زن آمريكايي در جزيره قبرس در سال 1947 شروع مي شود . او با آدرسي در دست سوارتاكسي شده به منزل حاكم نظامي انگليس ژنرال سوليوان در جزيره قبرس وارد مي شود. خانم فرمونت ( امرامري سنت ) در ديدار با ژنرال سوليوان خود را آشنايي از طرف " تام " معرفي مي كند. سوليوان از سرگذشت جزيره مي گويد كه زماني يوناني ها ، رومي ها، آشوري ها و ترك ها آن را تصرف كرده اند و سرانجام امپراتوري ، جزيره را از دولت تركيه خريده است . خانم فرمونت در مقابل از آمريكايي بودن خود حرف مي زند و اين كه وظيفه دارد اخبار آوارگاه يهودي مستقر در اردوگاههاي انگلستان را به نشريات آمريكايي گزارش كند. در لنگرگاه توكوفاستر صف هايي طولاني از زنان ومردان ژوليده و افسرده ديده مي شوند. سربازان انگليسي با خشونت با آوارگان و مردم جزيره رفتار مي كنند. جوان آمريكايي ( داب) را از كاميوني بيرون مي كشند و او را مضروب ساخته ، دستگير مي كنند . يك آمريكايي يهودي ( جوئن ) كه نماينده گروه تروريستي هاگانا درقبرس است شنا كنان به ساحل مي آيد و با همدست خود ملاقات كرده اطلاعات را بين خود تقسيم مي كنند . بن گانان ( جوئن ) به ستاد ترابري انگليس مي رود و خود را سروان جوئن معرفي كرده با استناد به دستور اداره مركزي مستعمره هاي انگليس ، خواهان دريافت 18 دستگاه كاميون مي شود. اپراتور از ستاد فرماندهي كسب تكليف مي كند و سرگرد كوپل معاون ژنرال دستور تحويل مي دهد . سروان جوئن در ملاقات با رييس مافياي قبرسي از او كشتي طلب مي كند . موندياي مافيا هم از او درباره موقعيت و وضعيت موجود مي پرسد.
جوئن از مونايا مي خواهد كشتي اي با ثبت قانوني به وي تحويل بدهد تا بتوانند 611 نفري را كه از اردوگاه انگليسي ها آزادشان كرده به بندر صيفا ببرند . ازكشتي هاي موجود در بندر بازديد مي كنند و سروان از مونديا مي خواهد كشتي اسقف اعظم يونان را بدزد ، رنگش را عوض كند و به آنها بفروشد .
فرمونت در ملاقات با سليوان از او مي خواهد براي صرف ناهار و خريد لباس اجازه مرخصي به دختري چهارده ساله ( كارن هنسون ) داده بشود. فرمونت در توجيه ملاقات خود با آن دختر مي گويد كه او بشدت آمريكايي مي انديشد ، صحبت مي كند و اگر بشود ، مي خواهم او را به آمريكا ببرم . خانم فرمونت دردرمانگاه با دكتر ساموئل ادن مسوول درمانگاه روبرو مي شود و انگيزه اش را براي بردن كارن هنسون به او باز مي گويد.
دكتر در ادامه نصحيت ها به فرمونت مي گويد او پدرش را از دست داده است . نازي ها مي خواستند از فقر پدرش استفاده كنند او هم از دانمارك فراركرده است . مادرش هم مرده است . نگهداري ازاو فنا كردن زندگي خود است ، فرمونت مي پذيرد.
سرگرد كوربل در امر تحويل و سوار كردن 611 نفر يهودي بر تعداد 14 كاميون به جوئن كمك مي كند .
بين ژنرال ساليوان ، سرگرد كروبل معاون او و ديويد بنامي مسوول اردوگاه در حيفا هماهنگي ها به وجود مي آيد. سرگرد تمام مسافران كشتي استار ديويد را تخليه مي كند و به جاي آنان 611 مسافر سوار مي شوند . در هر گامي به جلو مشخص مي شود كه سران ارتش انگلستان يهودي هستند واز سوي ملكه انگليس حمايت مي شوند. از طرفي سروان جوئن به دو همدست خود ياد آوري مي كند كه يهوديان دوستي ندارند و تنها به خودشان متكي هستند . به رغم كمك هاي ژنرال ساليوان و سرگرد كوربل جوئن كشتي المپياد را در اختيار مي گيرد . فرماندهي انگليس از جوئن مي خواهند المپياد را به بندر بر گرداند و او در مقابل تهديد مي كند.
دكتر هدن ادن درباره بچه ها حرف مي زند كه اگر مي توانستند بچه ها را در بندر جاي بگذارند آنها كمتر صدمه مي ديدند . جوئن در جواب به دويست ميليون يهودي كه در بچگي از بين رفته اند اشاره مي كند. فرمونت به كارن هنسون مي گويد همراهش به آمريكا برود و او در مقابل از فرمونت مي خواهد ازدوستي اش با ژنرال استفاده كند و بگذارد همه به فلسطين بروند . بعد از تهديد متقابل انگليسي ها و جوئن اعتصاب غذا راه مي افتد . آنها فرياد مي كشند:" يا مي ميريم يا به فلسطين مي رويم ... تف به غذاي انگليسي ها " جيره هاي غذايي انگليسي ها را به دريا مي ريزند .
آنها پرچم صهيونيسم را بر روي عرشه كشتي المپياد به اهتزاز در مي آورند . در ميان آواره ها ( لاگويچ و اسمالكوويچ ) رهبران اعتصاب هستند . سرانجام آواره ها از كشتي پياده مي شوند. دكتر ادن مي ميرد و جوئن با اندوه از آن ياد مي كند كه پروفسور ساموئل ادن رييس دانشگاه وين مرد ، چون دردنيا اتاقي نداشت تا در آن استراحت كند.
از سويي ژنرال ساترلند جايگزين ژنرال سوليوان شده است. فرمونت با او ملاقات مي كند . ساترلند درباره قانون قيموميت فلسطيني حرف مي زند و انتظارهاي اعراب را ياد آوري مي كند.
يك هفته است در كميته سازمان ملل پيش نويس براي ارايه به مجمع عمومي دردستور كار قرارگرفته است. فرمونت به جوئن پيغام مي آورد كه ژنرال به لندن برگشت. زنان بچه دار نسبت به جدا كردن بچه ها يشان اعتراض مي كنند . درملاقات بين كارن و جوان آمريكايي ( داب ) آنها از ميل خود براي انتقام گيري از انگليسي ها حرف مي زنند . سرگرد به آواره ها پيام مي دهد كه مي توانند به صيفا بروند.
كشتي اكسيدوسي با 610 سرنشين راهي مي شود. در بندر صيفا فرمونت از كارن هنسون جاي بن كانان ( جوئن ) را مي پرسد. سربازان انگليسي در شهر سنگر بندي كرده اند و كشتي هايشان بشدت مراقب هستند. داب و كارن هنسون وارد شهرك نوسازي مي شوند كه صدا موسيقي و سرود در آن به گوش مي رسد . پدر بن كانان براي آنها خوش آمد مي گويد و توضيح مي دهد كه چهل سال پيش با برادر كوچكش از روسيه آمده و اين محل را از دوستش كمار مختارعرب هديه دريافت كرده و ساخته است . طاها پسر كمار دوستشان است.
سرانجام يهوديان با فرمونت آمريكايي و جوئن آمريكايي به ارض موعود صهيون مي رسند .
به گزارش "مهر" در فيلم اكسيدوس انگليس عامل اصلي آوارگي يهود نشان داده مي شود درحالي كه در صحنه اي مي بينيم سرگرد كوربل و مامور ترابري از نيروهايي درداخل ارتش انگليس حرف مي زنند كه به I.M.G.F.S يعني يهوديان اعلي حضرت ملكه معروفند از سوي ديگر اين انگليسي ها هستند كه بعد از جنگ جهاني اول با شكست امپراتوري عثماني خاورميانه را اشغال كرده يهوديان را زير چتر حمايتي خود مي گيرند و با همكاري آژانس يهود از كشورهاي مختلف يهوديان را به فلسطين مي آورند و جمعيتي قابل توجه گرد مي آورند.
در طول فيلم بيننده شاهد است كه چطور صهيونيست ها زير چتر حمايت انگليسي ها پرچم شان را به اهتزاز در مي آورند ، در حاليكه راي سازمان ملل هنوز صادرنشده است .در طي شش روزي كه فيلم به آن مي پردازد اخبار 611 نفر به عنوان خبر اصلي تمامي روزنامه هاي اروپا و آمريكا مبدل مي شود. البته فيلم اكسيدوس دركنار طرح موضوع اصلي به پسزمينه ديگري هم مي پردازد ؛ شكست انگلستان دركل خاورميانه و خاور دور از دست امريكا .
اين استراتژي كلي با طرح مارشال ، اروپاي غربي و خاورميانه را در مي نورد وانگلستان را از كشورهاي متصرفي به ويژه مناطق بازمانده از امپراتوري عثماني كه منابع سرشار نفت دارند شامل مي شود. هم نشيني ديپلماتيك خانم فرمونت آمريكايي و قدرت فرماندهي نظامي جوئن آمريكايي در كنار اراده صهيونيست ها ، انگلستان را به عقب نشيني هاي متوالي وادار مي كنند .
فيلم " اكسيدوس " در پرداختي به جنگ جهاني دوم مثل ديگر فيلم ها به القا فرشته نجات بودن آمريكا مي پردازد . همچنين تاكيد بر اين پيش خدمتي مي كند كه بزرگترين دوست صهيونيست ها از دير باز تاكنون آمريكا بوده و هست . از طرفي نبايد القاهاي خاص استعماري فيلم را فراموش كرد ؛ جايي كه سرگرد كوربل به فرمونت ياد آوري مي كند: "اگر بخواهي شجره نامه ات رو بتكاني در آن بالا به خيلي ها خواهد رسيد . " يا در حين بازرسي گروهبان انگليسي از سرگرد كوربل مي خواهد به چشم هاي او نگاه بكند .كوربل مي گويد: " بسياري از يهوديان اسم هاي غير كليمي دارند . بايد به چشم هاي آنها نگاه كني تا اين را بفهمي "
از نكات قابل توجه فيلم وجود گروه تروريستي هاگانا ست كه در زير چتر حمايت انگليسي در شهرهاي تل آويو و حيفا ارتشي براي خود به وجود آورده است و در منطقه خاورميانه و درياي مديترانه به ترور ، آدم ربايي و خريدن مزدوران قبرسي ، ترك ، يوناني و ... مي پردازد . هاگانا از ساختار و جايگاهي برخوردار بوده كه امروزه دولت خودگردان به آن نام خطاب مي شود با اين تفاوت كه فلسطيني ها آن زمان 90 درصد جمعيت را تشكيل مي دادند و خودشان فاقد دولت يا مشابه دولت بودند . زيرا انگليسي ها اجازه تشكيل دولت به آنها نمي دادند .
به گزارش "مهر" آنچه به روشني در فيلم مطرح مي شود اين است كه تفاوت عمده اي بين هاگاناي صهيونيست هاي سال 1947 با دولت خودگردان فلسطيني وجود دارد .هاگانا با پول بانك هاي روچيلد و ... صهيونيسم جهاني و آژانس يهود دست به هر خريدي مي زد. از آدم ها تا كشتي ها ، رهبران عربي ، اروپايي و آمريكايي . چنانچه در فيلم مي بينم بن كانان به موندريا مافياي قبرسي تاكيد مي كند كه هرچه پول خواسته اند به آن ها داده شده است.
فيلم اكسيدوس به نوعي دفاعيه است تا نشان بدهد كه كمونيست هاي روسي واروپايي شرقي كه تمامي بانك ها ، صنايع نظامي ، بازار الماس و طلا و نفت و ... را در اختياردارند و به " اشكنازي ها " معروفند رژيم اشغالگر قدس را تشكيل مي دهند و از تمامي امتيازهاي صهيونيسم بين المللي بهره مند هستند . در مقابل يهوديان " اسكباري " يهوديان غير از روسيه و اروپا و آمريكا اعم از خاورميانه ، آفريقا ، آمريكاي لاتين و ... شهروند درجه دوم هستند . اما فيلم چنين معني اي را بارنگي انسان دوستانه آراسته است و در ظاهر نژاد پرستي را انكارمي كند . براي همين بر روي عرشه كشتي ، زنان و مردان يهودي شرقي و اروپايي و آفريقايي را نشانده است.
به رغم همه القاها چنانچه در فيلم مي بينم از خانم فرمونت ، ژنرال سوليوان ، سرگرد كوربل ، بن كانان ، دكتر ادن ، كارن هنسون ، داب ، حتي رهبران اعتراض ( لاگويچ ، اسمالكوويچ ) همه اشكنازي هستند و يهوديان شرقي و آفريقايي حكم سياهي لشگر را دارند.
اما تطهير هاگانا خود به تنهايي دست آورد بزرگ فيلم براي صهيون است . در حالي كه موجوديت خون بار اين تروريست ها از بدو تشكيل در سال 1944 كاملا آشكار است . سرلشگر باز نشسته اسحاق هوفي روز اول سپتامبر 1974 به رياست موساد ( سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي ) منصوب شد.
وي درماه ژانويه 1927 در تل آويو به دنيا آمده است . در سال 1944 به عضويت گروه تروريستي " هاگانا" در آمد و در جنگ 1948 اعراب و اسراييل فرمانده يك گروهان بود. سپس به خدمت درنيروهاي دفاعي اسراييل و در سمت هاي مختلف فرماندهي ، ستادي و آموزشي از جمله فرماندهي تيپ چترباز اشتغال داشته است و ...
از مشخصه هاي گروه تروريستي هاگانا كه در كناردو گروه عمده تروريستي " اشترن" و " آرگون" همه جنايت ها را انجام داده اند شامل اين موارد است: صهيونيست ها مي خواهند مقاصد شان را به انجام برسانند لذا نبايد كسي سر راهشان قرار گيرد. در طي جنگ جهاني دوم رهبري صهيونيستي با تحويل دادن يهوديان محروم به بازداشتگاههاي اسراي جنگي ، همكاري همه جانبه اي با نازيها داشت.
بنابراين جاي تعجب نيست كه آنها كشتي " پاتريا" را كه حامل 252 نفر يهودي بود غرق كردند چرا كه صهيونيست ها ترسيدند كه شايد آنها مخالف صهيونيسم باشند. در يك حادثه ديگر ، كشتي " استروما" را كه حامل 760 يهودي مخالف و فراري بود به همان دليل غرق كردند.
اين يك روي سكه است ؛ در سال 1948 در يك تلاش صلح جويانه براي حل مساله اراضي ، سازمان ملل متحد " كنت فلك برنادت" ( اهل سوئد) را به خاورميانه فرستاد . كنت برنادت از روي انصاف قسمتي از اراضي مورد اختلاف را به يهوديان واگذار كرد و قسمتي را به فلسطيني ها داد. اين كار صهيونيست ها را عصباني كرد، زيرا آنها تمامي اراضي را مي خواستند لذا در يك صحنه سازي شرم آور و بي اعتنا به عرف سياست وعدالت و نجابت انساني ، كنت برنادوت را سربه نيست كردند . او و راننده اش را هنگامي كه داشتند در خيابانهاي اورشليم حركت مي كردند ترور كردند و ...
به گزارش "مهر" روند حركت چند لايه صهيون در سياست ، فرهنگ ، ديپلماسي ، ترور و امور اجتماعي تنها مختص انگلستان نيست . صهيونيست ها در كنار همكاري با آمريكا با شوروي معاهده مخالف آمريكا و با انگلستان قراداد مخالف دو كشور قبل مي بندند و به همين شكل حمايت ديگران و منافع خود را تامين مي كنند . در اسناد لانه جاسوسي و كتاب " واقعيت هاي جامعه اسراييل " آمده است : براي فهم اين مطلب كه جنگ 1973 در واقع بخشي از توطئه و حيله بزرگ اسراييل و شوروي است، بايد از پيمان" گلداماير استالين مكاگانويچ ، مطلع باشيد . گلداماير متولد روسيه است . در " ميل واكو " كنار رودخانه " ويسكوتزين" رشد يافته و در سال 1921 به اسراييل مهاجرت كرده است. در سال 1949 گلداماير اولين سفير اسراييل در اتحاد شوروي مي گردد. سفير گلداماير ( يك زن يهودي بلشويك ) كه اسراييل را نمايندگي مي كرد با دو نماينده اتحاد شوروي يكي : كاگانويچ ( يك يهودي بلشويك ) و ديگري استالين ( كه با يك زن يهودي بلشويك ازدواج كرده بود) ملاقات كرد آنها يك پيمان محرمانه منعقد ساختند . سهم اسراييل در اين پيمان عبارت بود از 1- اسراييل نمي تواند به هيچ كشور غربي مخصوصا ايالات متحده آمريكا اجازده دهد كه پايگاه نظامي در قلمرو اسراييل ايجاد كند. 2-اسراييل مي تواند به يكي از اعضاي مقامات بالاي حزب كمونيست شوروي اجازه دهد كه آزادانه در اسراييل فعاليت داشته باشد.3- اسراييل نمي تواند راسا هيچ قرار دادي مبني بر حل مساله فلسطيني منعقد نمايد.4- اسراييل مي تواند در جهان يهوديت مخصوصا در ايالات متحده نفوذ كند تا قدرت هاي غربي سياست طرف داري از اسراييل را درمقابل اعراب اتخاذ كنند. 5- اسراييل بايد همچنان به سياست هاي اقتصاد ماركسيستي اش ادامه دهد و از هر گونه گرايشات به اقتصاد آزاد جلوگيري نمايد. سهم اتحاد شوروي در اين پيمان عبارت بود از : 1- شوروي ها فقط بايد سياست طرف داري از اعراب را اتخاذ كنند ، سياستي به عنوان پوشش حقيقت اهداف شان مبني بر دادن كمك به اعراب اما نه به قدركفايت كه اعراب را قادر به شكست دادن اسراييل كند. 2-شوروي ها مي توانند دروازه هاي كشورهاي طرف دار شوروي را براي مهاجرت يهوديان به اسراييل بگشايند . اگراين كافي نبود ، روسيه شوروي دروازه هايش را براي مهاجرت يهوديان به اسراييل خواهد گشود. 3- شوروي كه به طور مطلق امنيت اسراييل را تضمين مي كنند .4- اسراييل و شوروي مي توانند اطلاعات جاسوسي - خبري مبادله كنند. همين نوع معاهدات بين صهيونيست ها با آمريكا ، فرانسه ، انگليس ، چين و ... وجود دارد كه نفوذ آنان را با نيرنگ هاي مختلف در تاريخ در سطح جهاني نشان مي دهد.
اين روش هاي سياسي در سينما ظاهري عوام پسند مي گيرد و مكمل طرحي مي شود كه غصب سرزمين فلسطين توسط صهيون را مشروع جلوه مي دهد .
منابع: 1- واقعيت هاي جامعه اسراييل ، نوشته جك برن استين
2- نقش صهيونيست ها در انقلاب شوروي - فخر الدين حجازي
تحقيق و نگارش : مجتبي حبيبي
نظر شما